شبهای شرجی | ||
در گوشه تنهایی یادت به سرم افتاد سرمست شدم از تو شور دگرم افتاد در خاطرم از عشقت سودای جهان سوزی ست برخیز به نامم شو دل در شررم افتاد همچون شب پاییزی ارام گریستم من انقدر نشستی تو تابرگ و برم افتاد من درد فراقت را هر شب به خدا گفتم این معجزه ی عشق است حالا اثرم افتاد لطفا کپی نکنید ممنون [ جمعه 91/7/14 ] [ 12:35 صبح ] [ hadis ]
[ نظرات (2) ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |